عزیز نازنین ما

خوش اومدی مهربون من

دختر گلم تاریخ 5-9-94 زمینی شد.... نمیدونی چقدر از بودنت خوشحالیم این آخرین پست داخل وبت هست و وبلاگت با وبلاگ داداش یکی میشه...خاطرات هر دوتون اونجا ثبت میشه   ...
10 آذر 1394

نام زيباي تو...

سلام عزيز مامان...اين روزا يه عالمه حس خوب هست كه ثانيه به ثانيه مياد به سراغم...از بودن بابا از بودن داداشي و از بودن شما عزيز من....اسمتون امروز تصويب شد اميدوارم دوستش داشته باشي...خوش نام باشي عزيز من مفصل در مورد اسمت داخل وبلاگ داداشي نوشتم... اميدوارم مثل همين روزا كه شادي رو به زندگيمون آوردي خوش قدم هم باشي و پر روزي...انشالله... دوستت داريم...بانوي زيباي من     ...
2 تير 1394

سلامی به گرمای وجودمان

عزيزي دلم كم كم دارم برات اين روزا كمي لباس ميخرم و خودمو از لحاظ جسمي و فكري آماده ورودت ميكنم... آزمايش هاي قبل بارداري رو دادم و شكر خدا مشكلي نبود اين روزا روزاي خوبيه روزايي كه منو ياد ورود داداش عزيزت ميندازه...همين قدر كه دارم خودمو آماده ورودت ميكنم قبلتر هم براي وجود عزيز داداشت خودمو آماده كرده بودم...خلاصه روزاي شيكي حساب ميشه...يه جور حس قشنگيه...خدايا شكرت... خلاصه آزمايش ها رو دادم و قرص ها رو حدودا 2ماهي ميشه كه ميخورم...ووو از همه مهم تر فكرمه كه واقعا آزاده و اينو مديون خدا هستم و همسري عزيزم كه از همه نظر همراهمه تازه متوجه شدم كه وجودش بايد از همه چيز برام مهم تر باشه كه شكر خدا هست و كلا راضي ام... از لباسا...
25 آبان 1393

داره مياد عطر تنت...

اومدم كه بگم دلم تنگه براي بوي تنت عزيزم خيلي دوستتون دارم به داداشي ميگم ني ني كجاست به دلم اشاره ميكنه و ميگه اوجا(اونجا) بعد بهش ميگم كي ني ني رو به ما هديه داده ميگه اودا(خدا) الهي من قربونتون دوست دارم تموم عاشقانه هاي دنيا رو برات بنويسم از بابا اين روزا خيلييييي راضي ام و بابا هم از من اينو ميشه از چشامون فهميد كه دروغ نميگن... يه جورايي داريم روزاي خوش رو ميبينيم و من حس خوشبختي ميكنم و از خدا شاكر...شكر براي اين همه لحظه هاي خوب راستي عزيزم امروز عيد بود...عيد فطر و من و داداش عيدي مون رو از بابا گرفتيم چند روز قبل هم سالگرد ازدواجمون بود كه بابا كلي منو خوشحال كرد...خيلي دوسش دارم اين روزا خيلي ب...
7 مرداد 1393

عزيزم خيلي دوستت داريم...

سلاااام مامان قشنگم عزیزم من این وب رو قبل بارداری برای شما درست کردم ایشالله که دوستش داری البته خاطراتت با داداش گلت وقتی ایشالله دنیا اومدی توی وبلاگ داداش نوشته میشه که البته اون موقع وبلاگ هر دوتانون هست...چون از هم جدا نمیبینمتون و قد هم دوستتون دارم خواستم که یه وبلاگ داشته باشین...خیلیییییییییی دوستتوت داریم اسم وبلاگ هم برای این شد مهر ماهی چون مامان خیلی این ماه رو دوست داره و چون آذر و دی ایشالله اقدام میکنیم برای همین شاااید شما مهر ماهی باشی البته تا خواست خدا چی باشه و اینو بدون عزیزکم پسر باشی یا دختر مهر ماهی باشی یا هر ماه دیگه من و بابا قد دل کوچیکتون دوستتون داریم...تا بینهایت...عاشقتونم خدایا شکرت که من همسر...
28 فروردين 1393
1